آموزشی ، مقالات برتر رایگان ، فن نویسندگی رمان

مقالات برتر رایگان ، آموزشی فن نویسندگی از اساتید رسمی و بنام

آموزشی ، مقالات برتر رایگان ، فن نویسندگی رمان

مقالات برتر رایگان ، آموزشی فن نویسندگی از اساتید رسمی و بنام

پیرنگ و شخصیت

  نوشتن در خلاء پیرنگ ، سبب تشابهاتی بین اون نوشته با یک متن دلنویس یا بلکه دلنوشته خواهد شد. از حرفم به هیچ عنوان تعبیر غلطی نکنید که هر متن بدون پیرنگ ، حتما دلنوشته ست. نه چنین منظوری ندارم چون در سطوح نویسندگی بالاتر در میابید که گاهی آثار موفقی نیز از سوی دیگر بام پیرنگ افتاده اند ، یعنی نویسندگانشان آنقدر به سطح بالایی رسیده اند که اقدام به ساختار شکنی درستی زده و یک متن منحصر بفرد را با بکارگیری از ابزارهای صحیح مانند زمان و مکان و فضا در روایت ، فرم روایی صحیح و غیره یک اثر موفق خلق کرده اند. اما مادامی که شما دوستان در سطح مبتدی هستید و نوشته هایتان با پیرنگ آشنا نیست. باید بدانید که نوشته هایتان بی پیرنگ هنوز از دیدگاه اهل فن ، رمان و داستان نیستند . زیرا یک نویسنده ی حرفه ای ملزم به پیروی و آشنایی و تجربه ی پیرنگ نویسی میباشد. 
دوستان من را خارج از این محیط آمفی تئاتر بزرگ و شیک (منظور به مجتمع خاتم الانبیا بوده) در پشت ویترین کتابفروشی های سراسر کشور با نام شین براری میشناسند ، و این موفقیت نسبی خودم را بواسطه هفت اثر منتشر شده ام کسب کرده ام و هر کدام از اثار را مدیون پیروی از پیرنگ های پیشرفته و نو آوری شده ام هستم ، و شما باید با شکل استاندارد پیرنگ آشنا باشید و از ان پیروی کنید . 

(هرجلسه تاکید کرده ام که خودم را در دایره ی نویسندگان فارسی نویس نمیشمارم زیرا بقول فرمایش استاد فیاض پور ماچیانی من واقع بین ترین فرد راه یافته در جامعه اهل قلمم و به روشنی میدانم که فاصله ی چشمگیری با یک فرد اهل تخصص و نویسنده ی حقیقی مانند سرکار خانم زویا پیرزاد ، مرتضی مودب پور ، دولت آبادی ، هادی صداقت یعنی همون صادق هدایت روی جلد و امثالهم ..... دارم . پس از سخننام تعبیر غلط نشود . ) 

  و اما پیرنگ .... 
پی‌رنگ توالی علت و معلول در یک داستانه. پِی‌ْرنگ ساختار، چارچوب و نظم و ترتیب منطقی حوادث در یک اثر ادبی یا هنری مانند داستان، نمایشنامه و شعر ه . ممکنه علاوه‌بر پی‌رنگ اصلی، یک یا چند پی‌رنگ فرعی نیز وجود داشته باشه.

و برسیم به بیوگرافی ورود واژه ی پیرنگ به زبان فارسی : 
واژهٔ پی‌رنگ توسط جمال میرصادقی برای این معنی از هنر نقّاشی وام گرفته شده‌است؛ همانند طرحی که نقّاشان بر روی کاغذ می‌کشند و بعد آن را کامل می‌کنند یا پی ساختمان که معماران می‌ریزند و از روی آن ساختمان بنا می‌کنند. واژهٔ «پی‌رنگ» در داستان به معنای روایت حوادث داستان با تأکید بر رابطهٔ علیّت هستش.

توجه به این نکته که طرح و خلاصه داستان با هم فرق داره، ضروریه .
در خلاصه داستان هدف نقل موجز و اجمالیِ داستانه . در حالی که طرح، روایت نقشه (اسکلت) داستان با تأکید بر سببیت (Causality) داستان شکل گسترده میگیره. 
طرحی است که نویسنده پیش از آفرینش داستان آن را ذهنی یا مکتوب طراحی کرده‌است. نسبت طرح و داستان در ادبیات (داستانی) با مفهوم طرح اولیه و نقاشی کامل شده در هنر نقاشی کم شباهت نیست.

منتقدین اغلب طرح را نقل وقایع داستان بر اساس سببیت تعریف می‌کنند. طرح را نقشه داستان نیز تعریف کرده‌اند. ادوارد مورگان فورستر مثال می‌زند که «سلطان درگذشت و سپس ملکه مرد» داستان است زیرا فقط ترتیب منطقی حوادث بر حَسَبِ توالی زمانی رعایت شده‌است. اما «سلطان درگذشت و پس از چندی ملکه از اندوه بسیار درگذشت» پی‌رنگ است زیرا در این بیان، بر علیّت و چرایی مرگ ملکه نیز تأکید شده‌است.


آنچه مولانا در حکایت شاه و کنیز می‌گوید:

گفت معشوقم تو بودستی نه آن لیک کار از کار خیزد در جهان
ناظر به همین رابطهٔ علت و معلولی است.
تعریف پی‌رنگ در اصل، از فن شاعری ارسطو مایه می‌گیرد. ارسطو، پی‌رنگ را متشکل از سه بخش می‌داند: آغاز که حتماً نباید در پی حادثهٔ دیگری آمده باشد، میان که هم در پی حوادثی آمده و هم با حوادث دیگری دنبال می‌شود، و پایان که پیامد طبیعی و منطقی حوادث پیشین است.

از نظر ارسطو، پی‌رنگ ایدئال از چنان همبستگی و استحکامی برخوردار است که اگر حادثه‌ای از آن حذف یا جا‍به‌جا شود، وحدت آن به کلّی درهم می‌ریزد.


پی‌رنگ با عناصری چون «شخصیت» و «کشمکش» پیوستگی و رابطهٔ نزدیکی دارد و ممکن است به واژگونی و کشف منتهی شود
ادوارد مورگان فورستر تعریف ساده اما بسیار مفیدی از طرح (پی‌رنگ) به دست می‌دهد: داستان، روایت رویدادهایی است که در توالی زمانی منظم شده باشد. طرح نیز روایت رویدادهاست که در آن بر تصادف تأکید شده باشد. طبق تعریف فورستر بین داستان و پی‌رنگ تفاوت است از این سخن درمی‌یابیم که داستان نقل رشته‌ای از حوادث است که تنها بر طبق توالی زمانی، نظم و ترتیب یافته‌است در حالی‌که پی‌رنگ نقل حوادث با تکیه بر موجبیّت و روابط علی و معلولی‌است. تعبیر پی‌رنگ را به جای طرح (Plot)، در ایران برای اولین بار محمدرضا شفیعی کدکنی پیشنهاد کرد و جمال 



میرصادقی آن را به کار برد. پی‌رنگ در واقع همان بیرنگ است. بی‌رنگ طرحی است که نقاشان به روی کاغذ می‌کشند و بعد آن را کامل می‌کنند یا طرح ساختمانی که معماران می‌ریزند و از روی آن ساختمان را بنا می‌کنند
شخصیت به موجودی خیالی در یک اثر هنری (رمان، فیلم، نمایش و...) گفته می‌شود که زائیدهٔ ذهن هنرمنده